جدول جو
جدول جو

معنی نقره کوبی - جستجوی لغت در جدول جو

نقره کوبی
شغل و عمل نقره کوب
تصویری از نقره کوبی
تصویر نقره کوبی
فرهنگ فارسی عمید
نقره کوبی(نُ رَ / رِ)
عمل نقره کوب
لغت نامه دهخدا
نقره کوبی
عمل و شغل نقره کوب
تصویری از نقره کوبی
تصویر نقره کوبی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نقره کوب
تصویر نقره کوب
آنکه مفتول یا پولک نقره بر اشیا نصب می کند، چیزی که بر آن مفتول یا پولک نقره کوبیده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نقره کاری
تصویر نقره کاری
شغل و عمل نقره کار
فرهنگ فارسی عمید
(مو)
نقره کوب. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(نُ رَ / رِ)
عمل نقره کار:
رخ زردم کند در اشکباری
گهی زرکوبی و گه نقره کاری.
نظامی.
بر عطارد ز نقره کاری دست
رنگی از کوزۀ رصاصی بست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(نَ رِ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر. در 21هزارگزی مشرق اهر، در ناحیتی کوهستانی و معتدل هوا واقع است و 425 تن سکنه دارد. آبش از چشمه تأمین می شود. محصولش غلات و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. این ده به دو قسمت نقاره کوب قدیم و جدید تقسیم شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) (نشریۀ آمار عمومی سال 1335)
لغت نامه دهخدا
نقره کار: نکره کوب نکره کار آنکه نقره بر آلات مختلف نصب کند. (زرکوب)، آنچه که بر آن نقره کار گذاشته باشند مخمل نقره کوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقره کاری
تصویر نقره کاری
عمل و شغل نقره کار
فرهنگ لغت هوشیار